الزام دوگانه

ساخت وبلاگ
   سلام، اما این یک نامه نیست. نوشتنی نیست که نامه شود، اما حرف دارم؛ حرف دارم. می خواهم حرف بزنم، می خواهم مرا گوش کنی. اما این حرف من نیست، منتظرم، گویی نامه ای را به دریا انداخته ام و می خواهم نجاتم دهی. چیزی نگفتم، سلام هم نکردم، منتظر ماندم تا بپرسی انتظار چه چیزی را می کشم. ازم حرف بکش، اینا توی من گیر کرده، اینا رو نمیشه به کس دیگه گفت. اینا برای توعن، از فلانی بدم میاد، درد دارم، من کسی نمی شم، من قراره چی کار کنم؟ حاضری بزرگ که شدیم یه کافه ی کوچیک تو مرکز شهر داشته باشیم، بدون اینکه آدمای معروف یا مثلن خیلی پولدار باشیم باهام زندگی کنی؟ ببین به نظر من دست فروشای مترو حق دارن اینا رو توی مترو بفروشن. چون که دولت برای اینا شغل ایجاد نمی کنه و خب چی، اینا برن بمیرن؟ باید بری، میشه از ایران نری؟ می دونی دارم به چی فکر می کنم؟ دو تا ایستگاه دیگه پیاده میشی. الان این خانومه تو قطار باید بگه دو ایستگاه تا خداحافظی. سلام. اما این نامه نیست، ملغمه ای از صحبت های کرده شده هم نیست. این سلامی است که بعد ترش تو حالم را بپرسی و از روی ادب، جویای احوالم شوی. چه خبر؟ چی کارا می کنی؟ و من جوا الزام دوگانه...
ما را در سایت الزام دوگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 102 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 1:01

   کاش امروز به جای اینکه حرف هایم به تو را به خودم بزنم، همان روز به خودت می گفتم، جوابت را به خودت می دادم نه به هر که از راه رسید. همین چند ساعت پیش در خوابم بودی و در خوابم خبری از لکنت موقتی رو به تو نبود، حرف می زدم، بلند بلند، بی آنکه اشتباهی حرفی را جا به جا ادا کنم. حرف می زدم، قانعت کردم، بر خلاف آن روز که زبانم گرفته بود و با کلمه های شیرینت قانع ام کردی. کاش خوابم واقعی بود و به جایش آن روز را بیدار می شدم، کاش آن روز را بیدار می شدم. آن روز که گونه ام را بوسیدی و از مردی از گذشته هایت حرف زدی. بعد از خوابم، بعد از تو، دیگر خوابم نبرد. کاش آن روز را بیدار می شدم که می توانستم، که می شد بعد ترش باز بخوابم.    پ.ن: بعد از کابوس خوابیدن واقعن قابل تحمل تر از لذت خفیف رویا های دوره. الزام دوگانه...
ما را در سایت الزام دوگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1rosettastoned8 بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 1:01